سلام امروز از اون روزایی که به شدت دلتنگ توی لعنتی از صبح که بیدار شدم فقط و فقط خاطراتت داره مرورو میشه
میدونی وقتی مجبوری هرروز از جلوی خونه ای که عشق و تجربه کردی رد بشی چ عذاب بزرگیه
میدونی با قرص خوابیدن از دنیا بی خبر شدن چ حالیه
میدونی وقتی جسمت خوابه و داره خواب وحشتناک میبینه و نمیتونی لز خواب بیدار بشی یعنی چی ؟
اینا رو میدونی
نه مسیح تو هیچی نمیدونی
تو هر روز هرروز داری برای خودت زندگی
با تجربه عشقای متفاوت
منم این صفحه مجازی لعنتی و نوشتن دردایی که مخاطباش میشن لینک تبلیغاتی .....
درد داره مسیح ... درد داره که تو هیچی از این روزا از من و از حالم نمیفهمی و من فغقط دارکم ذره ذره ـآب میشم
گاهی وقتا به حدی ازت متنفر میشم که فقط دعا میکنم بمیری
بعد میبینم حتی خدایی هم وجود نداره که بخواد من و آروم کنه
تا حالا بهن گفتم چقدر ازت منفرم ؟
مرز بین تنفر و عشق فقط یک قدمه
ازت متنفرم
نمیتونم درست نفس بکشم و نتیجش چی میشه هیچی
تو تو فکر چی هستی ؟ مدل موی جدیدت و دوست دخترای جدیدت
از تو متنفرم ......................................................................